پیشینه و مبانی نظری کانون کنترل سلامت ، منبع کنترل، افسردگی و پیشرفت تحصیلی
مبانی نظری وپیشینه تحقیق منبع کنترل ، افسردگی و پیشرفت تحصیلی
مباحث نظری کانون کنترل سلامت
منبع کنترل
مفهوم منبع کنترل که نخستین بار به وسیله راتر مطرح شد در مطالعات مربوط به انگیزیش به گونهای فزایندهای اهمیت نظری و عملی به دست آورده است . نظریه یادگیری اجتماعی که مفهوم منبع کنترل از آن مایه میگیرد عبارت است از این که شخص در برابر یک موفقیت با انتظاراتی روبرو میشود که نتایج احتمالی رفتارهای ممکن او را در بر میگیرد . این انتظارات مبتنی بر تجارب گذشته فرد هستند . بنابر نظریه راتر احتمال رفتاری معین به گونهای قانونمند با توجه به انتظارات فرد نسبت به نتایج آن رفتار فرق میکند .
کنترل یعنی توان هدایت یا اعمال قدرت یا بازداری رفتار خود یا دیگران . احساس کنترل داشتن احساس مطلوبی است که در بهداشت روانی فرد نقش مهمیبازی میکند حتی اگر این احساس توهمیبیش نباشد ( کریمی ، 1374 ).
محققان در مورد توانایی فرد در کنترل محیط از دیدگاههای مختلف و تحت عناوین گوناگون سخن گفتهاند مانند رقابت ، شایستگی ، تفوق طلبی ، درماندگی و نومیدی همه به نوعی در توصیف اینکه فرد تا چه درجهای قادر است حوادث و رویدادهای مهم زندگی خود را کنترل کند به کار رفته است از دیدگاه روانشناسان واژه کنترل دارای دو معنای عمومی است :
الف ) کنترل تجربی که نوعی متدولوژی علمی است و در محدوده تجربیات علمی عمل میکند .
ب ) کنترل به عنوان یک متغیر رفتاری یا به طور روشن تر توانایی تاثیرگذاشتن و دستکاری محیط در نظر گرفته میشود ( پودات ، 1375 ).
به طور کلی مقصود از کنترل درونی این است که شخص رویدادهای خاص را از رفتار یا ویژگیهای نسبتاً پایدار خود میداند از سوی دیگر کنترل بیرونی این است که شخص نوعی تقویت منفی یا مثبت را که به دنبال رفتار خاصی آمده معلول رفتار خود ندانسته ، بلکه آن را نتیجه تصادف و اتفاق و شانس تلقی میکند . یا آن را به نفوذ افراد قدرتمند نسبت میدهد و با پیش کشیدن عوامل محیطی امکان پیشبینی آن را نفی میکند ( آناستازی ، 1364 ). به عبارت دیگر منبع کنترل درونی به این معنا است که تقویت و تنبیههایی که شخص دریافت میکند حاصل تلاش و تدابیر شخص هستند . منبع کنترل بیرونی به این معنا است که تقویت شخص به سبب نیروهای بیرونی ورای کنترل او میباشند ( صبوری ، مقدم ، 1376 ).
کسی نمیتواند از یک شخصیت درونی که کاملاً مستقل از محیط است صحبت کند و همچنین نمیتواند روی رفتار به عنوان پاسخ خودکار نسبت به مجموعهای عینی از محرکهای محیطی تکیه کند . برای فهم رفتار یک فرد ترجیحاً باید هم جنبههای فردی ( تاریخچه و تجربیات یادگیری اش ) و هم جنبهی محیطی ( محرکهایی که شخص به آنها آگاهی است و پاسخ میدهد ) را در نظر داشت ( مارنس ، 2001 ).
اگر منبع کنترل را بر روی یک پیوستار تصور کنیم در یک طرف پیوستار منبع کنترل درونیها قرار میگیرد